جدول جو
جدول جو

معنی یک رویی - جستجوی لغت در جدول جو

یک رویی
یک رو بودن
تصویری از یک رویی
تصویر یک رویی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیک رویی
تصویر نیک رویی
زیبایی، بشاشت خنده رویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک رویه
تصویر یک رویه
ویژگی کسی یا چیزی که یک رو دارد، کنایه از بالکل، کلاً، همگی
کنایه از یک سره، کنایه از متفقاً، به اتفاق، کنایه از ساده، بی ریا، کنایه از صریح، آشکار
فرهنگ فارسی عمید
صمیمی بی نفاق: یک رویه دوستم من و کم حرص مادحم هم راست در خلاام و هم پاک در ملا. (مسعودسعد)، متفق بی خلاف: چه ظالمان مکار چون هم پشت شوند و دست در دست دهند و یک رویه قصد کسی کنند زود ظفر یابند، صریح نص بی تاویل: وزبهر آنک رسول (علیه السلام) میانجی بود میان عالم لطیف و میان عالم کثیف که سخن او از خدای بخلق یک رویه نشایست بودن بهریرا ازاو محکم واجب آمد، پشت وروی یکی مقابل دو رویه: اطلس یکرویه. صمیمی و یکرو شدن، سر و صورت گرفتن منظم گشتن، متفق شدن بی خلاف گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یکرویی
تصویر یکرویی
یک رو بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یکرویی
تصویر یکرویی
بی ریایی، سادگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پر رویی
تصویر پر رویی
بی شرمی بی حیایی دریدگی وقاحت مقابل کم رویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تک گویی
تصویر تک گویی
مونولوگ (Monologue) یا تک گویی در سینما و تئاتر به صحبت طولانی و یک طرفهٔ یک شخصیت در مقام یک کاراکتر اصلی داستان اشاره دارد. این صحبت معمولاً بدون وجود تعامل دیگر شخصیت ها صورت می گیرد و هدف آن نمایش دادن افکار، احساسات، یا تجربیات عمیق شخصیت است.
در سینما، مونولوگ معمولاً در قالب یک تکه طولانی از متن است که توسط یک شخصیت اصلی یا نقش اول اجرا می شود. این مونولوگ می تواند به صورت صریح (شخصیت به طور مستقیم با تماشاگر صحبت می کند) یا به صورت غیر صریح (تفکرها یا خاطراتی که بدون حضور فیزیکی شخصیت در صحنه نمایش داده می شوند) باشد.
مونولوگ ها معمولاً برای نمایش دادن افکار عمیق شخصیت، انتقال اطلاعات به تماشاگر در مورد زمینه داستان، یا برجسته کردن تحولات روانی و شخصیتی شخصیت استفاده می شوند. آنها ممکن است به عنوان ابزاری برای توسعه داستان، شناخت بیشتر شخصیت ها، و یا ایجاد تأملات عمیق تر در مخاطبان عمل کنند.
در مورد سینما، مونولوگ ها ممکن است در قالب یک صحنه طولانی باشند که به تنهایی در اوج نقطه عطف داستان قرار دارد و تأثیر بزرگی بر فهم تماشاگران داشته باشد.
گفتگو با خود که نقطه ی مقابل دیالوگ یعنی گفتگو با یکدیگر است. استفاده از این تمهید آسان و در عین حال مستلزم تجربه و مهارت است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از یک سویه
تصویر یک سویه
یک طرفه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی رویی
تصویر بی رویی
پرروئی، بیشرمی، بی حیائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو رویی
تصویر دو رویی
منافقی مزوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رک گویی
تصویر رک گویی
با صراحت سخن گفتن صاف و پوست کنده حرف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رک گویی
تصویر رک گویی
سخن راست و صریح و بی پرده و بی پروا گفتن، صراحت لهجه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکو رویی
تصویر نکو رویی
زیبایی، بشاشت خنده رویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک گویی
تصویر نیک گویی
درباره دیگران سخن نیگو گفتن، زبان آوری فصاحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک روی
تصویر نیک روی
حالت و کیفیت نیک رو: خوش روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک روشی
تصویر نیک روشی
خوش رفتاری نیکو کرداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک رایی
تصویر نیک رایی
نیک اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیکو رویی
تصویر نیکو رویی
زیبایی، بشاشت خنده رویی
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه یک لا داشته باشد مقابل دولایی، نازک بی دوام، لاغرنزار: تن یک کلایی من بازوی توسیلی عشق تومگر رستم دستان زده ای به به به. (عارف)
فرهنگ لغت هوشیار
پشت سرهم پیاپی لاینقطع: اما تا آنجا که فعالیت همیشگی زن و مرد خانواده دود یک روند آشپزخانه حیاط پرگل و سبزه نشان میداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک روزه
تصویر یک روزه
بمقدار یک روز باندازه یکروز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک روال
تصویر یک روال
یک روش بیک ترتیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک رنگی
تصویر یک رنگی
دارای یک رنگ بودن مقابل دورنگی، صمیمی بودن مخلص و یک جهت بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یکی گویی
تصویر یکی گویی
حالت و عمل یکی گوی موحدی اعتقاد به یگانگی خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رک گویی
تصویر رک گویی
((رُ))
با صراحت سخن گفتن، صاف و پوست کنده حرف زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یک روند
تصویر یک روند
((~. رَ وَ))
پیاپی، پشت سر هم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یک روند
تصویر یک روند
پیاپی و پشت سرهم
فرهنگ فارسی عمید
حالت و کیفیت کمر و توضیح هر کسی طبعا مایل است باینکه درباره او دیگران عقیده خوب داشته باشند و او را آدمی ارجمند و با ارزش بشمارند هر گاه این میل بدرجه شدت برسد و با حس بی اعتمادی بخویشتن همراه گردد کمرویی ظهور میکند. پس کمرو یی نتیجه بیمی است که آدمی دارد از اینکه مبادا او را دست کم بگیرند یعنی برایش ارزشی کمتر از آنچه خود او خواهانست قایل شوند. یا با کمرو یی. توام با خجالت: (در ایوان با کمرو یی بپدر سلام کردند و باطاق رفتند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک ریز
تصویر یک ریز
پشت سرهم پی درپی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک وری
تصویر یک وری
یکطرفی متمایل بیک جهت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک وری
تصویر یک وری
((~. وَ))
یک طرفی، متمایل به یک جهت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمرویی
تصویر کمرویی
Timidity
دیکشنری فارسی به انگلیسی